محل تبلیغات شما




شاگردی نزد استادش رفته و می گوید: که ذهنش دائما نخور فکری دارد و از دست این افکار خلاصی ندارد. استاد: از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی! شاگرد : من اصلا در مورد میمونها که مشکل ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام. استاد : خوب باز هم از حالا تلاش کن که به میمونها فکر نکنی. به هنگام شب شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می آید! فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد.
اول از همه اینکه : هرگزعادت به بازگوکردن مشکلات خود نزد همه نکنید… بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را زیاد میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند . و این یعنی تمام زمانی که میتوانستید بادوست خود شادباشید و کلی خوش بگذرانید صرف یاداوری مشکلات وسختیهایتان شد دوم اینکه : فقط به زمان حال فکر کنید . گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید… اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

داستان های ایرانی راه سلامتی